به نام خدا
مدیریت نوآوری
مطالعه موردی
(پژوهش صورت گرفته در کشور، عوامل و موانع نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانیغیرفلزی استان یزد)
1- مقدمه
امروزه برای رویارویی با رقابت حاکم بر بازار، عوامل کیفیت و کنترل هزینه کافی نیستند؛ چرا که از این به بعد توانایی و سرعت در نوآوری از عوامل کلیدی و مهم در رقابت موسسه محسوب میشوند.باید توجه داشت که طول عمر محصولات بدون وقفه رو به کاهش است و بنابراین توانایی تولید مستمر محصولات و فراوردههای جدید امری ضروری است. به عنوان مثال شرکت سونی و بازار واکمن به وضوح روشنگر این مطلب است:
سه سال پس از تولید اولین واکمن در سال 1979 شرکتهای دنبالهرو 80 درصد این نوآوری را به خود اختصاص دادند. بین سالهای 1981 تا 1989، سونی 170 مدل جدید واکمن وارد بازار کرد یعنی 2 تا 3 برابر رقبایش. تنوع مدلهای واکمن به مشتریان مختلف امکان یافتن دستگاهی مطابق با خواستهشان را داد و به خاطر تطابق محصولات با نیازهای مشتری سونی در مقایسه با رقبایش پیشرو شد و با سهم 40 درصدی بازار عنوان رهبر را یافت.
برای شرکتها مطالعه و تحقیق در زمینه پیشرفت مدیریت نوآوری امری ضروری است. پژوهشگران و مجریان مربوطه تلاش میکنند، توانایی نوآوری را در شرکت افزایش دهند و در این راستا مطالعات خود را حول دو پرسش مکمل مطرح ساختند:
پرسش اول: معمولا شرکتی که درصدد نوآوری است، با چه مشکلاتی روبرو میشود؟ (موانع نوآوری)
پرسش دوم: عوامل کلیدی و مهم در موفقیت نوآوری کدامند؟ (عوامل نوآوری)
موسسه مطالعات و آمار صنعتی (Sessi) در قالب تحقیق گروهی در زمینه نوآوری هر سه سال یکبار پاسخی دقیق به اولین پرسش میدهد. پژوهش انجام شده در 5000 شرکت صنعتی در فرانسه با بیش از 20 نفر پرسنل در مقطع زمانی 1996-1994 :
موانع ذکر شده
- ریسک اقتصادی بیش از حد
- هزینه سنگین نوآوری
- نبود منبع مالی مناسب
- سازماندهی نامناسب
- کمبود پرسنل متخصص
- کمبود اطلاعات در مورد تکنولوژی
- کمبود اطلاعات در مورد بازار
- فشار قوانین و مقررات، نورمها، استانداردها
- عدم تشریک مساعی مشتری در مورد محصولات جدید
- عدم همکاری مسئولان مربوطه
در زمینه پرسش دوم تحقیقات آماری زیادی نتایج مشابهی را نشان دادهاند که بر اساس آنها میتوان چهار عامل عمده را مشخص کرد (بناونت و دیگران1993) :
- محیط تکنولوژیکی و اقتصادی که نوآوری وابسته به آن است (کمکهای دولتی، قوانین دولتی، حجم و گسترش بازار بالقوه، شدت رقابت، بزرگی یا کوچکی شرکت نوآور و . . . ) ؛
- سازماندهی نوآوری در شرکت (نحوه کنترل و تشویق به نوآوری، انعطافپذیری سازمان، ارتباط بین تحقیق و توسعه و بازاریابی و . . .) ؛
- ویژگیهای اصلی نوآوری ( خصوصیات محصول جدید، قیمت، ارتباط، توزیع آن و . . . ) و
- اجرای پروژه نوآوری
2- معرفی(مطالعه موردی)
در دنیای امروز بیشتر کشورهای جهان با تکیه بر نوآوری در پی افزایش بهرهوری و بهبود وضعیت اقتصادی هستند و یکی از دلایل عمده اهمیت فزاینده نوآوری وجود رقابت بین کشورهای مختلف در حال توسعه است. همچنین بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) بستر توسعه کارآفرینی، نوآوری و سایر رویههای مخاطرهآمیز مهیاکننده زیرساخت رشد طولانی مدت و پویا و پایدار تلقی شده و از این طریق بیش از 90 درصد تجارت جهانی و 50 تا 60 درصد اشتغال را به خود اختصاص دادهاند.
این مطالعه موردی به بررسی عوامل و موانع نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانیغیرفلزی استان یزد می پردازد. نتایج حاصل از پردازش و تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد که 45 درصد بنگاهها در نمونه مورد مطالعه نوآور بودهاند. از نظر مدیران این بنگاهها زیرساخت ارتباطات و موسسات مالی بیشترین تاثیر را بر بروز نوآوری خواهند داشت. از سوی دیگر عدم دسترسی به امکانات مالی و سایر عواملی که در مقدمه به عنوان موانع نوآوری از آنها یاد شد عمدهترین موانع نوآوری در بنگاههای مورد مطالعه محسوب میگردد. از میان عوامل نوآوری علاوه بر چهار موردی که در مقدمه به آن اشاره شد، شرکت در نمایشگاههای ملی، توجه به سلایق و نظرات مشتریان، قرارگرفتن در شهرکهای صنعتی و حمایت مدیریت ارشد عمدهترین زمینههای نوآوری را تشکیل میدهند.
نوآوری یا تبدیل افکار و اندیشههای جدید به عمل توسط مدیران و کارکنان شرکتها دارای اهمیت ویژهای است. امروزه سازمانهایی موفق هستند و میتوانند در دنیایی پر رقابت کنونی ادامه حیات دهند که دائماً افکار واندیشههای جدید را کاربردی نمایند و محیطی مساعد برای بروز خلاقیت و نوآوری ایجاد نموده و ارزش سودآوری طرحهای ابتکاری را میدانند. نوآوری کمک بسیار موثری به رشد تجاری شرکتها میکند و لازمه بقا و حفظ و ارتقای موقعیت آنها است. از آنجا که پیشبینی تغییرات بازار بعضاً مشکل و پیچیده است، مدیران شرکتها باید پیوسته درصدد تولیدی همراه با نوآوری و رفع سریع نیاز و جلب رضایت مشتریان باشد. برخی معتقدند در طی زمان سازمانهای غیر نوآور از صحنه محو میشوند.
نوآوری عاملی است که نه تنها کشورها را از وابستگی تکنولوژیکی به دیگران رها میسازد، بلکه آنها را صادرکنندگان صنعت و تکنولوژی به دیگر کشورهای جهان قرار میدهد. اگرچه در سالهای اخیر ارزش و قدر نیروی انسانی در پیشرفت و شکوفایی صنعت و تکنولوژی تا حدودی شناخته شده است، اما متاسفانه در قریب به اتفاق واحدهای تولیدی و همچنین سازمانهای کشور بستر مناسب برای رشد و شکوفایی اندیشهها وجود ندارد، و تا زمانی که بستر مناسب برای انجام اقدامی فراهم نباشد فعالیتهای مقطعی سودی نخواهد داشت.
از طرفی بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) در اقتصاد کنونی جایگاه ویژهای یافتهاند و تمایل به سرمایهگذاری در این بخش سیر صعودی دارد به نحوی که سه چهارم اشتغال مولد در جهان به این گروه از شرکتها تعلق دارد. در برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور (1383-1379) توسعه بخش صنایع کوچک و متوسط با ساختار پایدار به عنوان پایهای برای کاهش فقر، ایجاد اشتغال، کاهش وابستگی اقتصادی به درآمد فروش نفت و تجدید ساختار چارچوب تجارتی مؤسسات مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین در برنامه چهارم توسعه کشور، توجه ویژهای به گسترش زیرساختهای توسعه بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط، توسعه کارآفرینی و ایجاد فناوریهای نوین معطوف شدهاست. نوآوری در بنگاههای صنعتی کوچک و متوسط خصوصاً در استان یزد که استانی صنعتی قلمداد میشود از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. رقابتی شدن صنایع لزوم توجه به مبحث نوآوری در صنایع را ایجاب میکند و بر این اساس مطالعه عوامل تاثیرگذار در پرورش نوآوری در صنایع و موانعی که بر سر راه نوآوری وجود دارد موضوع اصلی این پژوهش میباشد.
3- ادبیات موضوع و مروری بر پژوهشهای انجام شده پیرامون نوآوری
تا چندی قبل تصور میشد که خلاقیت ویژگی بعضی افراد خاص است و سازمانها درصدد یافتن افراد خلاق برای سازمان هایشان هزینههای زیادی متحمل میشدند، اما امروزه تحقیقات بسیاری نشان داده است که این ویژگی تا حدود زیادی اکتسابی است. پس از حدود بیست سال تحقیق و مطالعه به این نتیجه رسیده است که " همه انسانها از قوه خلاقیت برخوردارند و استثنایی وجود ندارد ".
در جهان در مورد نوآوری در (SMEs) تحقیقات بسیاری صورت گرفته است که به ذکر چند نمونه و نتایج آن اکتفا میکنیم:
در تحقیقی که در مورد موانع نوآوری در (SMEs) در کشورهای در حال توسعه با مطالعه موردی کشور قبرس انجامشده است، به این نتیجه رسیدهاند که موانع نوآوری بیشتر به عملکرد اقتصادی شرکت و گستردگی آن بستگی دارد و این که در کشورهای در حال توسعه نیز نوآوری به چشم میخورد و موانع نوآوری در بعضی موارد (مانند منابع مالی و یا نیروی کار ماهر) با کشورهای صنعتی شباهت دارد. همچنین سیاستهای دولت در این راستا نقش مهمی دارد.
( 1998 ) Sikka در پژوهشی دیگر که نوآوریهای تکنولوژی توسط (SMEs) را در کشور هند مورد بررسی قرار میدهد بر قابلیتهای نوآورانه و کارآفرینانه که توسط بنگاههای کوچک و متوسط در هند برای تولید محصولات با کیفیت بهتر برای کمک و زیرساخت بودن صنایع بزرگ گسترش می یابد، تأکید میکند. در این تحقیق لزوم توجه بیشتر دولت به بنگاههای کوچک و متوسط که پتانسیل بیشتری برای نوآوری و زود بازدهی دارند، مورد بحث واقع شده است و خصوصیات بنگاههای کوچک و متوسط کارآفرین در هند و زیربنا بودن آنها برای توسعه صنایع بزرگ مورد تأکید قرار دارد.
در تحقیقی که فعالیت های نوآورانه در دو بخش صنایع فلزی و الکترونیک کشور هلند را مورد بحث قرار می دهد(2001) Halman,Johannes,Digkstra,Kizer نوآوری را مهمترین عامل در رشد اقتصادی و افزایش اشتغال میدانند. این تحقیق از یک روش مبتنی بر رگرسیون برای مشخص کردن اهمیت فاکتورهایی که فعالیتهای نوآورانه در (SMEs) را افزایش میدهند استفاده کرده است. اطلاعات با مصاحبههای تلفنی با مدیران در صنایع فلزی و الکترونیک به دست آمده است و پیشنهاد میکند که نوآوری نتیجه یک سیاست پیگیرانه و مشورتی است که می تواند توسط دولت تشویق و تحریک شود.
در ایران نیز تحقیقاتی در زمینه خلاقیت و نوآوری در زمینههای گوناگون صورت گرفتهاست که به چند نمونه آن اشاره میکنیم:
پایاننامه کارشناسیارشد مدیریت بازرگانی با عنوان "بررسی و تعیین عوامل موثر در تشویق، بروز و نهادی ساختن خلاقیت و نوآوری در واحدهای تولیدی کشور"(روح الله داود آبادی فراهانی، 1373 ) مدیریت را مؤثرترین عامل در زمینه تشویق، بروز و نهادی شدن خلاقیت و نوآوری در واحدهای تولیدی میداند. فرهنگ سازمانی و آموزش نیز رتبه یکسانی را حائز شدهاند که به لحاظ اعم بودن فرهنگ سازمانی نسبت به آموزش و اینکه آموزش از مهمترین راههای تغییرات فرهنگی میباشد، فرهنگ سازمانی در مرتبه دوم و آموزش در رده سوم محسوب شدهاند.
پایاننامه دکترا با عنوان" تبیین الگوی مناسب نهادیکردن بهبود و نوآوری در صنایع "(فلورا سلطانی تیرانی،1376) الگوی علّی را تببین میکند که روابط موجود بین متغیرهای مستقل، میانجی و نهائی برای استمرار و فراگیری نوآوری را نشان میدهد تا نهایتاً شرکتهای صنعتی بتوانند با به کارگیری آن، موجبات استمرار و فراگیری (نهادی نمودن) بهبود و نوآوری را در شرکتهای خود فراهم کرده و در پرتو تغییر مستمر محصولات و فرآ یند تولید توان رقابت در صحنههای بین المللی را پیدا نمایند.
4- تبیین موضوع و سؤالات تحقیق
جامعهای که نیروهای انسانی آن فاقد خلاقیت و نوآوری باشند جامعهای است که پیشرفتی در آن مشاهده نمیشود. یک جامعه پویا و پیشرو جامعهای است که همواره در همه ابعاد دست به بازنگری در وضعیت خود زده و در صورت مشاهده نواقص و مشکلات، طرحهای نو و مبتکرانهای را جایگزین آنها میسازد. تقریباً، تمامی کشورهای جهان در جهت افزایش بهرهوری و بهبود وضعیت اقتصادی در پی نوآوری می باشند. افزون بر این نوآوری به ویژه در بعد اقتصادی و صنعت موجب صرفهجوییهای اقتصادی بسیاری میشود. امروزه آن دسته از سازمانها و نظامها میتوانند در محیط پیچیده و پویا به بقای خود ادامه دهند که به طور مستمر قادر باشند ایدهها و طرحهای جدیدی را که لازمه مقابله با فشارها و تحولات محیطی است ایجاد و منتشر کنند. نوآوری یک محمل بنیادی برای بدست آوردن سود پایدار و ایجاد شرایط رقابتی مناسب جهت نفوذ به بازارهای صادراتی جهان محسوب میشود (رضایی نژاد، 1378 ).
این پژوهش با مطالعه صنایع نساجی و کانی غیرفلزی (با توجه به درصد بالای اشتغال) درصدد دستیابی به اهدافی همچون، سنجش میزان نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانی غیرفلزی استان یزد و تفکیک بنگاههای صنعتی نوآور و غیرنوآور و تشخیص عوامل مؤثر بر نوآوری و شناسایی موانع عمده فرا روی نوآوری از دیدگاه مدیران SMEs میباشد. در این راستا سؤالات زیر مطرح می شوند. سؤالاتی که در راستای رسیدن به اهداف این پژوهش مطرح شدهاند عبارتند از:
1 . چند درصد از بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی وکانی غیرفلزی استان یزد نوآورند؟
2. چه ویژگیهایی واحدهای کوچک و متوسط نوآور و غیرنوآور در صنایع نساجی و کانی غیرفلزی استان را از یکدیگر متمایزمیکند؟
3 . از دیدگاه مدیران بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانی غیرفلزی استان یزد عوامل موثر بر ایجاد نوآوری کدامند؟
4. موانع عمده فرا روی نوآوری در نساجی و کانی غیرفلزی استان یزد از دیدگاه مدیران کدامند؟
5- جامعه ونمونه آماری
جامعه آماری این تحقیق را کلیه بنگاههای کوچک و متوسط در صنعت نساجی و کانی غیرفلزی استان یزد تشکیل میدهد. با توجه به آمار سازمان صنایع و معادن استان یزد در سال 1385 به ترتیب 332 و 390 واحد صنعتی نساجی و کانی غیرفلزی در استان یزد وجود دارد که اگر واحدهای کمتر از 90 نفر کارکنان را کوچک و متوسط در نظر بگیریم به ترتیب 89 و 92 درصد بنگاههای صنعتی نساجی و کانی غیرفلزی را واحدهای کوچک و متوسط تشکیل میدهند. همچنین 39 درصد اشتغال صنایع استان ( 21658نفر) در صنایع نساجی و 22 درصد (13988 نفر) در صنایع کانی غیرفلزی قرار دارد. همچنین به ترتیب 71 و 73 درصد اشتغال این دو صنعت در بنگاههای کوچک و متوسط مشغول به فعالیت می باشند، که لزوم پرداختن به این دو صنعت، چه از لحاظ تعداد واحد و چه از لحاظ اشتغال را توجیه میکند.
روش نمونهگیری در این تحقیق به صورت تصادفی طبقهبندی شده میباشد
6- نحوه جمعآوری دادهها
دادههای این پژوهش با استفاده از تکنیک پرسشنامه جمعآوری شدهاست. برای نیل به اهداف این تحقیق با توجه به مبانی نظری، تعاریف ارائه شده از نوآوری و مطالعات پیشین در زمینه عوامل و موانع نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط پرسشنامهای طراحی گردیده تا بتواند با طرح سؤالاتی سطح نوآوری را در صنایع نساجی وکانی غیرفلزی استان یزد بسنجد، همچنین عوامل مؤثر بر نوآوری و موانع آن را تشخیص دهد . پرسشنامه طراحی شده در چند بخش عمده سازماندهی شده است.
در قسمت اول سؤالات عمومی که شامل مشخصات مصاحبه شونده و مشخصات عمومی شرکت می باشد مطرح شده است. در قسمت دوم با توجه به تعریف مورد نظر این تحقیق در مورد نوآوری سؤالاتی برای سنجش میزان نوآوری و تفکیک بنگاههای کوچک و متوسط صنعتی نوآور و غیرنوآور در صنایع نساجی و کانی غیرفلزی استان یزد مطرح شده است. سؤال 1 در رابطه با محصول جدید، سؤال 2 در مورد طراحی جدید، سؤال 3 در مورد بستهبندی جدید مطرح شده است. در سؤالات 3 و 5 و 6 بهترتیب روشهای بازاریابی، توزیع محصول و ارائه خدمات پس از فروش جدید شرکت در 2 سال گذشته مورد بررسی قرار گرفته است که گزینههایی هم برای آن در نظر گرفته شده است. سؤال 7 در مورد کاربرد تکنولوژی جدید در 2 سال گذشته می باشد.
در صورت نوآور بودن شرکت ( پاسخ مثبت به یکی از سؤالات 1 تا 7 ) سؤالاتی در مورد سازمان یا شرکتهایی که در زمینه نوآوری با واحد صنعتی همکاری کردهاند و نحوه حمایتهای عمومی از مدیر واحد صنعتی مورد نظر پرسیده شده است. سپس سؤالاتی که در واحدهای صنعتی در ارتباط مستقیم با مبحث نوآوری است مانند وجود واحد مستقل تحقیق و توسعه، استفاده از اینترنت، شرکت در کنفرانسها و نمایشگاهها، اهمیت نظام پیشنهادات ارائه گردیده است. در قسمت بعدی پرسشنامه در مورد ترجیح واحدهای صنعتی در انواع نوآوری با توجه به تعریف آن و همچنین عواملی که بیشترین تاثیر را بر نوآوری واحدهای نساجی و کانی غیرفلزی استان یزد دارند نظرخواهی شده است. در قسمت پایانی نظر مدیران واحدهای منتخب صنایع نساجی وکانی غیرفلزی در مورد عوامل و موانع عمده فرا روی نوآوری با طراحی سؤالاتی که بیشتر از طیف لیکرت تبعیت میکنند خواسته شده است.
7- نتایج تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق
نتایج تجزیه و تحلیل سؤالات مطرح شده دو پرسشنامه طراحی شده که نظرات مدیران ارشد بنگاههای کوچک و متوسط واحدهای منتخب صنایع نساجی وکانی غیرفلزی استان یزد را نشان میدهد به این شرح میباشد:
سازمان صنایع و معادن و شرکتهای داخلی بیشترین همکاری را با بنگاههای نوآور داشتهاند. جالب اینکه دانشگاهها هیچگونه همکاری در زمینه نوآوری با بنگاههای صنعتی نداشتهاند. سازمان صنایع معادن نیز بیشتر از لحاظ مالی بنگاههای نوآور را مورد حمایت قرار میدهد.
• بیشتر مدیران بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانی غیرفلزی میزان تاثیر همکاری بنگاههای صنعتی با دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی را زیاد ارزیابی نکردهاند.
• تمامی حمایتهای عمومی در زمینه نوآوری از منابع حمایتهای استانی بوده است که جای خالی حمایتهای ملی و کشوری در زمینه نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط خالی به نظر میرسد.
• هیچکدام از واحدهای صنعتی کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانی غیرفلزی واحد مستقل تحقیق و توسعه ندارند.
• در هیچکدام از واحدهای صنعتی کوچک و متوسط نساجی و کانی غیرفلزی مورد مطالعه دوره آموزشی تکنولوژی اطلاعات برگزار نشده است که لزوم آن را ا یجاب میکند.
• تاثیر نوآوری در افزایش دامنه تولید از دیدگاه این مدیران متوسط می باشد.
• نظر غالبی در مورد تأثیر نوآوری در کاهش هزینههای تولید وجود ندارد.
• اکثر مدیران بهبود محصولات یا خدمات موجود را بر ایجاد محصولات یا خدمات جدید ترجیح میدهند.
• اکثریت مدیران نوآوری در محصول و فرآیند را بیش از نوآوری در خدمات می پسندند.
• اکثر مدیران نوآوری در محصول و نوآوری در روش تولید را بر دیگر انواع نوآوری ترجیح میدهند.
• اکثریت مدیران توان مالی و تمرکز بر موضوع و فعالیت پیگیر را مهمترین عوامل فردی مؤثر بر نوآوری میدانند و از دیدگاه این دسته مدیران دانش و نبوغ خیلی بر نوآوری فردی مؤثر نمی باشند. از نظر این گروه از مدیران زیر ساخت ارتباطات و مؤسسات مالی بیشترین تاثیر را بر بروز نوآوری دارند. جالب توجه اینکه سیستم آموزشهای ابتدایی و متوسطه را هیچکدام انتخاب نکردهاند. تأثیر نداشتن تمرکز ذهنی کافی برای بررسی مسائل بر نوآوری افراد شرکت از دید این دسته مدیران متوسط و به سمت زیاد میباشد.
• اکژیت مدیران تاثیر عدم حمایتهای لازم توسط دولت را در عدم نوآوری واحدهای کوچک و متوسط نساجی وکانی غیرفلزی زیاد میداند.
• اکثریت پاسخدهندگان معتقدند عدم دسترسی به امکانات مالی در عدم نوآوری واحدهای نساجی و کانی غیرفلزی تاثیر بسزایی دارد.
• وجود بازار کافی برای محصولات موجود عامل مهمی از دید مدیران در عدم نوآوری واحدهای نساجی وکانی غیر فلزی میباشد.
• مدیران بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانی غیرفلزی عدم وجود نیرویانسانی متخصص را عامل مهمی در عدم نوآوری میداند.
• اکثر مدیران بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانی غیرفلزی تاثیر عدم تمایل مشتریان به کالا و خدمات جدید در عدم نوآوری را کم میدانند.
8- بررسی تأثیر عوامل مورد بررسی بر نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانیغیرفلزی استان یزد
در این بخش تاثیر عوامل مورد بررسی در پرسشنامه بر نوآور بودن بنگاه مورد بررسی قرار میگیرد. نوآور بودن به عنوان متغیر وابسته و عوامل تاثیرگذار بر آن به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته می شود. در این راستا از آزمون کای دو که از جمله آزمونهای ناپارامتریک آماری می باشد استفاده شده است. با استفاده از نرم افزار SPSS آزمون کای دو برای بررسی تاثیر عوامل مورد مطالعه بر نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانی غیرفلزی استان یزد به کار گرفته شده است. از بین عوامل مورد بررسی بر نوآوری این بنگاهها ملاحظه میشود که محل بنگاه، شرکت در فعالیتهای مختلف مرتبط با فعالیت شرکت، میزان در نظر گرفتن سلایق و نظریات مشتریان در طراحی کالا و میزان حمایت مدیریت ارشد از نوآوری از جمله عواملی هستند که بر نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانی غیرفلزی استان یزد مؤثر می باشند.
9- جمعبندی و نتیجهگیری
بطورکلی نتایج دو بخش قبلی تجزیه و تحلیل داده ها نشان میدهد که 45 درصد از بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی و کانی غیرفلزی در نمونه مورد مطالعه یکی از مواردی که طبق تعریف نوآوری ارائه شد را دارا می باشند و نوآور هستند. بیشتر واحدهای مورد مطالعه در این نمونه از طراحی کالا ،روشهای بازار یابی، روشهای توزیع محصول و تکنولوژی جدید در راستای نوآوری استفاده بردهاند و محصول جدید و روشهای ارائه خدمات پس از فروش جدید در زمینه نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی وکانی غیرفلزی جایگاه خاصی ندارد. البته اکثر مدیران حمایتهای عمومی در زمینه نوآوری را کم تلقی کردهاند و آن را در مواردی مانند تسهیلات خلاصه میکنند. سازمان صنایع و معادن و شرکتهای داخلی بیشترین همکاری را با بنگاههای نوآور داشتهاند. اکثر مدیران بهبود محصولات یا خدمات موجود را بر ایجاد محصولات یا خدمات جدید و نوآوری در محصول و نوآوری در روش تولید را بر دیگر انواع نوآوری ترجیح میدهند. از نظر این گروه از مدیران زیر ساخت ارتباطات و مؤسسات مالی بیشترین تاثیر را بر بروز نوآوری دارند. اکثریت این مدیران عدم دسترسی به امکانات مالی، عدم وجود نیروی انسانی متخصص و وجود بازارکافی برای محصولات موجود را در عدم نوآوری بنگاههای کوچک و متوسط صنایع نساجی وکانی غیرفلزی بسیار مهم ارزیابی میکنند.
در قسمت بعد ملاحظه میشود که شرکتهایی که فعالیتهایی مانند شرکت در نمایشگاههای ملی داشتهاند، به سلایق و نظریات مشتریان اهمیت میدهند، شرکتهای واقع در شهرکهای صنعتی و همچنین شرکتهایی که از حمایت مدیریت ارشد در زمینه نوآوری بهرهمندند، نسبت به بنگاههای دیگر نوآورتر بودهاند.
منابع:
- لوالیه، توماس، تلیه، آلبرتیک، مدیریت نوآوری، مترجم: انصاری، منوچهر، خیرخواه، امیرسامان، چاپ اول سازمان مدیریت صتعتی،تهران،1385.
- فیضپور، محمدعلی، دهموبد، بابک، موانع و زمینههای نوآوری در بنگاههای کوچک و متوسط(مطالعه موردی صنایع نساجی و کانیغیرفلزی)، کنفرانس ملی کارآفرینی، خلاقیت و سازمانهای آینده،JEL Classification:O31.